عکسها، روشنتر از هرچیزی روندِ رو به زوال تاریخ را نشان میدهند. اگر می خواهید تاریخ را
درست بفهمید، به جایِ مراجعه به متونِ تاریخی که چیزی جز تخیلاتِ واهی و بی پایهی تاریخنگاران نیتسند، از نخستین عکسی که از خودِ تان دارید، خوانشِ تاریخ را آغاز کنید؛ دومین عکسِ تان را در کنارِ نخستین بگذارید و همین طور ادامه دهید، تا آخرینِ آن ها. با در کنارِ هم چیدنِ عکس هایی تان میتوانید، یک تاریخِ بصریای رسم کنید که در آن، زمان، این بنپارِ نادیدنیِ و ساحتِ پنهانِ هستیِ تان، آشکارا دیده میشود. اکنون شما در انتهایِ فرسایشِ گذارِ زندگی قرار دارید؛ توان و سرمایهی وجودیِ تان پیوسته رو به کاهش است. ردِ پایِ جورِ زمان را که بی رحمانه وجودِ ما را می فرساید، بیش از همه در عکسها، به ویژه در چین و چروکِ چهره هایِ که بی شمار آرزوهایِ بربادرفته در آنها نمایان است، می توانید بازخوانید. عکس ها تصویرِهایی حقیقی زندگی هستند؛ چراکه دوران های تاریخی و پاره های گمشده ی زندگی را به صورت تکهتکه و «نا- این همان»، و آنگونه که هست، به نمایش می گذارند، نه آنچنان که تاریخنگاران به خطا آن ها را پیوسته درک می کنند. هر عکسی، ثبتِ لحظه ی از زندگی است؛ بنابراین پیوندِ آن با حقیقت، یک پیوندِ ناگسستنی است، زیرا حقیقت نه پیوسته، بلکه رخدادِ ناگهانی است که به صورتِ لحظهها درخشان می گردد.
Del
No comments:
Post a Comment